تودنیا یکی هست که فقط به خاطر تو نفس میکشه اونم؟؟

.

.

.

.

.

.

.

.

.

اونم دماغته !!!!والا!!!

همش نباید احساسی باشه که یکمم با واقعیت

روبه رو شو !

کسی که درروز هشت لیوان اب میخورد

نسبت به کسی که چهار لیوان اب میخورد

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

چهار لیوان بیشتر اب خورده است

تااکتشافات بعدی خدانگهدار

گوگل:من صاحب همه چیم

ویکی پدیا:من همه چیزو میدونم

فیسبوک:من همرو میشناسم

اینترنت:من نباشم شماهم نیستید

برق:زر اضافی نزنید!!

دیالوگی که امروز تو تاکسی شاهدش بودم

(بین دو دختر)

+موبایلت داره زنگ میخوره گلم

_اه پیداش نمیکنم

+نکنه خونه جا گذاشتیش؟!!

.

.

.

.

.

.

.

.

.

من رو به راننده :/

راننده روبه من:/

موبایل:/

امپر بنزین:/

حمید معصومی نژاد.خبرنگار اعزامیه

جمهوریه اسلامی ایران.رم:/

دعای اخر شب:

.

.

.

.

.

.

.

.

.

خدایا به من قدرتی عنایت بفرما که بتوانم

وای فایم راخاموش کرده و بکپم

براتون یه اهنگ میزارم روی وبم گوش بدید بعد بهم بگید روی وبم اهنگ

بزارم یا نع اهنگام شاده زود زود بهم بگید

اگه یه بار دیگه بگی نععععععععع طوری میزنمت

که...28سالته خودت دیگه غذا بخور

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

دختره در حاله غذا دادن بهpou

پسرا کارشون به تجدید ارایش تو

دستشویی های دانشگاه نرسه

صلوااااااااااااااااااااااااااااااااااااات

من از بچگی 1 ستاره رو تو آسمون نشون

کرده بودم میگفتم این ستاره ی منه

.

.

.

.

.

.

اما وقتی فهمیدم چراغ دکل مخابراته

کمرم شکست داغون شدم....

حیف نون بالای پل هوایی ایستاده بوده میگه:

حالا ما خر.ما نفهم.مابیشعور.....اینجااصلا آب

رد میشه که پل زدن ؟؟؟؟

اسمت رو روی غنچه نوشتم باز شد

روی درخت نوشتم میوه داد

تو صحرا نوشتم میوه داد

.

.

.

.

.

.

.

.

.

اخه این اسمه یا کود شیمیایی؟؟؟

میلاد امام رضا مبااااااااااااااااااااااااااااارک

سلام بچه ها شرمنده میخاستم اپ منم ولی حالم خوب نیست سر ماخوردم انشالله

یه چند روز دیگه میام اپ میکنم راستی میلاد امام رضا مبارکتون باشه

به داداشم میگم میخوام برم مهمونی لباس چی بپوشم؟؟؟

میگه :مدرسان شریف

نفهمیدم گفتم:هان؟؟؟

میگه :مدرسان شریف

بعله اینم از داداش ما 

تو ماشین فاز غم گرفتم .عین این فیلما

تیکیه دادم به شیشه دارم بیرون رو

تماشا میکنم انقدر ماشین افتاد تو

چاله چوله سرم هی تپ تپ میخورد

به شیشه یه طرف سرم که کلا قور شد

دیدم بخوام ادامه بدم ضربه مغزی میشم

به این نتیجه رسیدم این اداها به مانیومده !!!

واااااااااااااااالا

باغ وحش در ایران:از بلندگو اعلام میشه:

دوستان لطفا به حیوانات خوراکی ندهید

برای بار دوم:از شما خواهش کردیم که به حیوانات

غذا ندهید

برای بار سوم:حیوانات گرامی لطفا از دست اینا

غذا نگیرید  :)...

ازدواج درسال2020

عاقد:

عروس خانم به بنده وکالت میدهید پرو فایل

شمارا از حالتsingleبهmarriedتغیر بدم؟؟؟

عروس رفته لایک بزنه ....

برای بار دوم میپرسم.....

عروس رفته پستاشو چک کنه..

برای باراخر میپرسم...

عروس:بااجازه ی فرندای عزیزم ok

حضار:

حالا لایک لایک

همه لااااایک لاییییک

صبح تو کافی نت بودم

دختره مموری اورده میگه لطفا

برام اهنگ پیشواز بریزید!!!!

.

.

.

.

.

.هیچی دیگه!کافی نتیه باسر رفت تو مانیتور

الان تو کماست

ایرانسل هم اعلام کرده بخاطر این فاجعه ی

عظیم انسانی شبکه رو قطع میکنه

http://sapoor.loxblog.com/

منبع:

"خیلی بی نمکه ولی بخونید باحاله"

دوتا کر به هم میرسن

اولی:داری میری ماهیگیری؟؟

دومی:نه دارم میرم ماهیگیری

اولی:اه فکر کردم داری میری ماهیگیری

کارت شارژ گرفتم به بابا بزرگم میگم

بخون رمزشو من بزنم برداشته میگه

هیفده تیلیاردو ونهصدو نو سه میلیاردو....

میگن دستشویی های جهنم این شکلیه

من رفتم توبه کنم

http://sapoor.loxblog.com/

منبع:

مله چیست؟؟؟؟؟

آیا ابزاری برای بنایی و گچ کاریست؟؟؟؟

خیر....!!

جواب تلفن دادن منشی های ایرانی با دماغ عمل کرده .....

http://sapoor.loxblog.com/

منبع

در شهری در امریکا .آیشگری زندگی میکرد

که سالها بچه دار نمیشد.اونذر کرد اگر

بچه دار شود تا یک ماه سرهمه ی مشتریان

را به رایگارن اصلاح کند .

بالاخره خدا خواست و او بچه دار شد!

روز اول شیرینی فروش ایتالیایی وارد مغازه شد

پس از پایان کار "هنگامیکه قناد خواست پول بدهد"

ارایشگر ماجرارا به او گفت.فردای ان روز وقتی ارایشگر

خواست مغازه اش را باز کند یک جعبه ی برزگ شیرینی

ویک کارت تبریک و تشکر از طرف قناد دم در بود.روز دوم یک

گل فروش هلندی به او مراجعه کرد و هنگامی که خواست حساب

کند ارایشگر ماجرارا به او هم گفت فردای ان روز وقتی ارایشگر خواست

مغازه اش را باز کند گل بزرگ ویک کارت تبریک و تشکر از طرف گل فروش

دم در بود روز سوم یک مهدس ایرانی به او مراجعه کرد ودر پایان کار ارایشگر

ماجرارا به او گفت واز گرفتن پول امتناع کرد حدس بزنید فردای ان روز وقتی

ارایشگر خواست مغازه راباز کند باچه منظره ای روبه رو شد؟؟؟فکر کنید .

.

.

.

.

.

.

.

شما هم یک ایرانی هستید حدس بزنید....

.

.

.

چهل تا ایرانی دم رد صف کشیده بودنند و غر میزدنند که

"پس این مرتیکه چرا باز نمیکنه "

http://sapoor.loxblog.com/

منبع